به نام خدا، اللهم عجل لولیک الفرج، سلام
چند روز دوری از خانواده بهانه ای شد برای سرودن دومین شعر نویم. امید است در نظر افتد.
باز امشب دل من
کنج تنهایی ماتم پوسید
همه جا ظلمت و تنهایی و غم
کورسویی که شود هفته به آخر
اما
مگر این می گذرد؟
ثانیه ساعت و
ساعت روز است.
کاش این هفته به آخر برسد
همه شب مبهم و آشوب و غم و تنهایی
در سحر جرعه خوابی و
فلق منتظر صحبت عشق
که مرا نغمه دهد:
صبحگاه است به امید خدایت برخیز
لیک هر روز طلوع خورشید
گوشه بستر تنهایی و من
خسته و بی رمق و وامانده
ناامید از نفس گرم حبیب
و دو چشمی که به سختی بشود باز
مبادا این صبح
یار در دیده نباشد و همین
محمد رضا باغبانی
24 دی ماه 1397
درباره این سایت